مثنوی از سیاق شیخ مثنوی شیخ جلال الدین رومی و مخالفهٔ او از بحث نی و دل
از کتاب:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
اثر:
صافی هیرانی (1873-1942)
1 دقیقه
495 مشاهده
مشنو از نی این حکایتهای خام
راز خود گوید به پیش خاص و عام
از جفای یار خود زاری کند
قصهٔ ایام غمخواری کند
شکوهها از یار با اغیار داشت
رازها اندر سر بازار داشت
چون به هر جا سرکشیها داشت نی
از نیستانش جدا کردند وی
بشنو از دل محرم عشّاق اوست
هم فرح افزای هر مشتاق اوست
شأن لاهوتی به ناسوتی نگفت
راز باطن را به ظاهرها نهفت
دل همیشه جلوهگاه رحمت است
مظهر نور ضیای وحدت است
دل مکان «كان او أدنیعربی» بود
دل مقام «كنز لايفنیعربی» بود
قاب قوسينعربی و سرای لامکان
دل همیشه داشت زیشان را نشان
دل کتاب علم اسرار لدن
دل مکارم خانهایست از امر کن
مصحف دل آیت مولا بود
مظهر اسرار ما اوحی بود
دل صنایع خانهٔ صنع خداست
دل بدایع خانهٔ حق را سزاست
دل چراغ ليلة الاسراعربی بود
مخزن سر شه لولا بود
جزء در کل است دل زین کائنات
کائنات از کل جزءش سانحات
از کتاب دل حکمها گوش دار
تا شوی زین کنه عالم هوشیار
صافیتخلص از حالات دل داد این پیام
گوش کن گر هوش داری و السّلام