نداشت هر که دل در هوای آن عارض

از کتاب:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
اثر:
صافی هیرانی (1873-1942)
 1 دقیقه  238 مشاهده
نداشت هر که دل در هوای آن عارض
نیافت مایه ز نقد بهای آن عارض
اگرچه جان و دلم شد نثار تابش رو
ولی چه سود که نبود بهای آن عارض؟
امل مدار به عمری که در فراق بود
که باد هستی ما را فدای آن عارض
ندانی صنعت این جدولی تو خود مانی
مگر که خامهٔ قدرت روای آن عارض
به نزد مرده‌دلان وصف او مکن صافیتخلص
که چشم خام نبیند صفای آن عارض