ز بحر عشق تو هرگز نمی‌شویم خلاص

از کتاب:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
اثر:
صافی هیرانی (1873-1942)
 1 دقیقه  265 مشاهده
ز بحر عشق تو هرگز نمی‌شویم خلاص
اگر شود همه اعضای من بسان غواص
نگار دیدن رویت نه هر کسی شایان
که این شرافت عظمی بود برای خواص
به جلوه‌گاه تو رفتن نه هر شهی شایان
مگر کسی که سر افگنده در ره اخلاص
نتیجه‌یابی نباشد به زهد تو زاهد
مگر به مجلس میخوارگان شوی رقاص
که صافیتخلص کشتهٔ عشق است ای شه خوبان
نه عادست ستانند ز کشتگان قصاص