ز بحر عشق تو هرگز نمی‌شویم خلاص

Li pirtûka:
Diwan-e Safi
Berhema:
Safî Hîranî (1873-1942)
 1 Xulek  436 Dîtin
ز بحر عشق تو هرگز نمی‌شویم خلاص
اگر شود همه اعضای من بسان غواص
نگار دیدن رویت نه هر کسی شایان
که این شرافت عظمی بود برای خواص
به جلوه‌گاه تو رفتن نه هر شهی شایان
مگر کسی که سر افگنده در ره اخلاص
نتیجه‌یابی نباشد به زهد تو زاهد
مگر به مجلس میخوارگان شوی رقاص
که صافیNasnava edebî کشتهٔ عشق است ای شه خوبان
نه عادست ستانند ز کشتگان قصاص