بهار آمد چو بلبل زار مینالم که یارم کو؟

از کتاب:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
اثر:
صافی هیرانی (1873-1942)
 1 دقیقه  276 مشاهده
بهار آمد چو بلبل زار مینالم که یارم کو؟
ز ابر چشم سیل اشک میبارم نگارم کو؟
شکوفه چون عروسان در چمن مست می شبنم
همه در رقص و شادی نغمه و زاری هزارم کو؟
به صبح نوبهاران می‌ندانی درد بلبل چیست
همی گوید که یا رب غنچه‌های لاله‌زارم کو؟
کی اندر خانه دل آرام گیرد چون بهار آید
که رنگ یار خود بینم درو صبر و قرارم کو؟
مرا طوق جفا در گردنست از بی وفای یار
چو قمری هر طرف کو کو زنم چشم خمارم کو؟
ز فردا تا به شام مینالم از درد جدای یار
به شب تا صبح گریم مونس شبهای تارم کو؟
به ذکر ياهوعربی می‌خواهم نجات از تلخی هجران
به غیر از ياهوعربی صافیتخلص من دلیل و دستیارم کو؟