گل‌رخان از جلوه‌ی ناز آتشی افروختند

از کتاب:
اشعار فارسی محوی
اثر:
محوی (1836-1906)
 1 دقیقه  942 مشاهده
گل‌رخان از جلوه‌ی ناز آتشی افروختند
لاله رخساران باغ از داغ حسرت سوختند
جا بجز محراب کو چشمان شوخت را بگو
آخر این سحرآفرینی از کجا آموختند
مفلسان عشق از سودای خالت سیم ناب
ریختند از دیده وز دل نقد داغ اندوختند
جان و دل در فکر یک نقطه دهن درباختیم
گوهر خود را به هیچ این بی‌دلان بفروختند
تازه شد آئین زردشتی به عالم محویاتخلص
گل‌رخان از جلوه‌ی ناز آتشی افروختند