خوابم نماند بر سر فکرش شب دراز

از کتاب:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
اثر:
صافی هیرانی (1873-1942)
 1 دقیقه  483 مشاهده
خوابم نماند بر سر فکرش شب دراز
باری چه بودی ار دهدی وعدهٔ نیاز
حوران بهشتی همه از سر قدم کنند
آری اگر که یار کند عزمشان بناز
بر لوح دلم چو عشق ویم نقش جاود است
واجب شد است ذکر نگارم بهر نماز
از سرّ دم زدن که نه شایان هر ملوک
جز دلبر مرا که بود شاه ملک راز
صافیتخلص اگر وفا طلبی رو جفا بکش
خواهی وصال با غم هجرش دمی بساز