ساقیا برخیز و بازم ده شراب ناب را
از کتاب:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
اثر:
صافی هیرانی (1873-1942)
1 دقیقه
674 مشاهده
ساقیا برخیز و بازم ده شراب ناب را
تا چه آرد بر سرم غمهای آن مهتاب را؟
سوی گلشن کی شتابم یاد سنبل کی کنم؟
چون به دل دارم خمار زان نرگس سیراب را
لعل میگون نگارم رونق گلها شکست
بلبل شوریده کوتا ریزدش خوناب را
با دل آرامم بگویید کز دلم آرام رفت
تا نراند چون منی بر درگهش بواب را
کی سر آسودگی داریم زین ویرانه چون
عمرها رفت و ندیدم دیدهٔ احباب را
تشنه لب افتادهام یاران در این صحرای عشق
ابر رحمت ریزد آیا بر لبم سیلاب را
صافیتخلص از هجران یاران شب همه شب تا سحر
چشم بر هم کی نهد بر بالش سنجاب را