دلم ز روز ازل طالب ستم شده است

لە کتێبی:
اشعار فارسی محوی
بەرهەمی:
مەحوی (1836-1906)
 1 خولەک  984 بینین
دلم ز روز ازل طالب ستم شده است
مصاحب غم و همصحبت الم شده است
به پیش من بنشین تا دمی رخت بینم
که قامتم ز غم دوری تو خم شده است
قد تو عمر دراز است وه که پیش رقیب
نشسته‌ای و مرا نیم عمر کم شده است
مرا که بی‌دهنت میروم به ملک وجود
خط لب تو نشان ره عدم شده است
متاب سر زدم تیغ تیز ای محویناسناوی ئەدەبی
که در زمانه به خون ریختن علم شده است