دلم ز روز ازل طالب ستم شده است

Li pirtûka:
Aš’ār-e Farsî-ye Maḧwî
Berhema:
Meḧwî (1836-1906)
 1 Xulek  1277 Dîtin
دلم ز روز ازل طالب ستم شده است
مصاحب غم و همصحبت الم شده است
به پیش من بنشین تا دمی رخت بینم
که قامتم ز غم دوری تو خم شده است
قد تو عمر دراز است وه که پیش رقیب
نشسته‌ای و مرا نیم عمر کم شده است
مرا که بی‌دهنت میروم به ملک وجود
خط لب تو نشان ره عدم شده است
متاب سر زدم تیغ تیز ای محویNasnava edebî
که در زمانه به خون ریختن علم شده است