محبت مایهٔ رسوایی بسیار می‌گردد

لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
 1 خولەک  396 بینین
محبت مایهٔ رسوایی بسیار می‌گردد
ز کوی عشق اگر جبریل باشد زار می‌گردد
کمند عقل را زنجیر سازی بگسلد یاران
دو صد لقمان درین حکمتسرا بیمار می‌گردد
به موسی را بگو بس کرده آواز ارینی را
که راز عشق افشا کرده را بر دار می‌گردد
هوای صحبت رندان نشاید جان بپرهیزد
وگرنه نزد یاران را همه اغیار می‌گردد
طلسم عشق را دل ورنه زاهد ادعایی نیست
که فتحش نه به یاری جبّه و دستار می‌گردد
نکردی جان شیرین صرف کوه بیستون فرهاد
بجز در سر خیال آن مقام یار می‌گردد
اگر با کفر زلفش نور روی خود بپوشاند
چو صنعانی همین تسبیح ما زنّار می‌گردد
سر سودا نه از تیر ملامت صافیناسناوی ئەدەبی پرهیزد
وگرنه کی به رسوایی درین بازار می‌گردد