سر بر ندارم از در آن دلبر نایاب ما
Li pirtûka:
Diwan-e Safi
Berhema:
Safî Hîranî (1873-1942)
1 Xulek
603 Dîtin
سر بر ندارم از در آن دلبر نایاب ما
گر چه روا دارد ستم بهر دل بی تاب ما
اشک وفا هر جا که ریخت خار جفا روئیده شد
در انتظار یار خود این دیدهٔ خوناب ما
کفر دو زلف و نور رو با هم عجایب معجز است
اندر خیال سرّ آن شبها نیاید خواب ما
بیماری چشم نگار در دو جهان همتاش نیست
چون نقش صنع قدرتست آن نرگس سیراب ما
صافیNasnava edebî به امید سرت نزدیک می خواران مرو
پایت منه در بحر عشق گر ترسی از گرداب ما