بیا دل از پریشانی به زلف دلبر اندازیم
از کتاب:
اشعار فارسی سالم
اثر:
سالم (1800-1866)
1 دقیقه
972 مشاهده
بیا دل از پریشانی به زلف دلبر اندازیم
مسلمان خانهزادی را به دست کافر اندازیم
ز بند پر ملال غم بود صبح نجات ما
شبی گر عنبرین مویت به گردن چنبر اندازیم
ندادی جز نظر در گلشن رویت مرا رخصت
بیا کین رسم برداریم و طرح دیگر اندازیم
مرا تقلید زاهد رهبر دین شد بیا ساقیا
بده راهی که دین را در پناه ساغر اندازیم
ز پستی تجرد از خر هستی فرود آییم
ز عیسی چتر عزت را بسی بالاتر اندازیم
نشد سالمتخلص مرا کامی میسر زان لب شیرین
بیا تا چون مگس دست تحیر بر سر اندازیم