از دل گم‌گشته از من من نمی‌یابم سراغ

از کتاب:
اشعار فارسی محوی
اثر:
محوی (1836-1906)
 1 دقیقه  888 مشاهده
از دل گم‌گشته از من من نمی‌یابم سراغ
چون سیه‌بختم من از مخزن نمی‌یابم سراغ
بلبلم را از قفس روزی نمود آزاد چرخ
نی زبوی گل نه از گلشن نمی‌یابم سراغ
در هوای آن بت وحشی به راه انتظار
خاک گشتم باز از دامن نمی‌یابم سراغ
دیده‌ام در گریه رفت و شد مشام از درد سر
نی ز یوسف نی ز پیراهن نمی‌یابم سراغ
گرچه هر عندیه «من عندی» نشانی می‌دهند
از دهان بی‌نشانش من نمی‌یابم سراغ
بود تنهایی گزین عشق پیش از ما بسی
زان همه تنها من از یک تن نمی‌یابم سراغ
هر که را دیدم به سحری مبتلا گشته جز این
محویاتخلص زان دیده‌ی پر فن نمی‌یابم سراغ