عصات عشق یارم من چه دانم از مسلمانی
از کتاب:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
اثر:
صافی هیرانی (1873-1942)
1 دقیقه
471 مشاهده
عصات عشق یارم من چه دانم از مسلمانی
گدای کوی نگارم من چه باکم شاه و سلطانی
اگر باری لب یاقوت را از خنده بگشای
شکست افتد به بازار عقیق و لعل رمانی
روان مایهٔ قوت روان ما تویی زیرا
سراپایت عوالم را تو هم جانی و جانانی
نگارا کامگارا دلبرا یارا وفادارا
سمن بو خال هندو ماه رو خورشید تابانی
ندانم حال دل زین پس کجا باشد از این سودا
درین بازار چون ناید به کف جز نقد حیرانی
کشد نقش وفا بر دل همیشه مانی عشقت
دوامش باد یارب هر زمان این نقش وین مانی
به زیر بار عصیان صافیتخلص هر دم نالد و گوید
دخیلک یا رسول الله مدد یا شاه گیلانی