گرچه دوریم ز تو لیک نشانم باقی است

از کتاب:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
اثر:
صافی هیرانی (1873-1942)
 1 دقیقه  548 مشاهده
گرچه دوریم ز تو لیک نشانم باقی است
آه سرد و دل پر درد و فغانم باقی است
تا نپنداری شکیبیم ز رویت جانا
از فراقت رمقی در تن و جانم باقی است
بارش اشک نماندست ازین زرد رخم
آخر فصل بهارست و خزانم باقی است
علت عشق نگوییم بر خام دلان
پخته دانند که خون دل از آنم باقی است
ای نگارا تو مده گوش به بدگویانم
بغض این طایفه را تا به جهانم باقی است
بهر دیدار توم عمر به پایان آمد
نفس آخر شد چشم نگرانم باقی است
صافیاتخلص گوش به هر وعظ ندارم زیرا
خرقه در رهن می پیر مغانم باقی است