رفتم کنارش امروز جا گوشواره‌ام داد

لە کتێبی:
دیوان وفایی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
وەفایی (1844-1902)
 1 خولەک  642 بینین
رفتم کنارش امروز جای گوشواره‌ام داد
این تخت و بخت و دولت ماه ستاره‌ام داد
صد شکر و شادمانی گیسو فکند یک سو
یک گوشه در گلستان راه نظاره‌ام داد
من شکر این چه گویم؟ آورد پیش رویم
من یک دو بوسه گفتم، او بی‌شماره‌ام داد
دستم گرفت و پایی آهسته بر سرم زد
جان بر در مقابل خلخال و یاره‌ام داد
گفتم: لبت بگیرم، بگذارمت بمیرم
لب غنچه کرد و خندید، عمر دوباره‌ام داد
چشم خوشش «وفاییناسناوی ئەدەبی» رسوای عالمم کرد
پیر مغان چه پنهان می آشکاره‌ام داد