ای جلوهگاه عشقت از غم نیارمیده
لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
1 خولەک
471 بینین
ای جلوهگاه عشقت از غم نیارمیده
چون مرغ دام صیاد هر دم به خون تپیده
پیوسته کوه و صحرا کردم بسر چو مجنون
از شور چشم لیلی وحشی به خود گزیده
جان بی جمالت ای دوست، آرام چند گیرد؟
بر تن ز بی شکیبی صد جامه را دریده
چند از کتاب حسنت اوراد عشق بر خواند
طفل خیال ازین خط حرف وفا ندیده
پیش که دارم از تو فریاد بی وفایی
چون گوش کس نیاید فریاد جان و دیده
لیلای را که گفتند مجنونی داشت ما را
رو بر درش هزاران مجنون کشته دیده
دام شکیب صافیناسناوی ئەدەبی صید وصال گیرد
ورنه به قید ناید جز از پیش دویده