دل ما عالم لاهوت بود کاشانه

لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
 1 خولەک  436 بینین
دل ما عالم لاهوت بود کاشانه
چو نهانخانهٔ گنجی است همین ویرانه
نبود طاقت تحریر و بیان و تقریر
هر که افتاد به حالات من دیوانه
مرد شو ترک سر و مال و همه هستی کن
ورنه زین در نشود محرم هر بیگانه
بیم جانت همه بهر امل دیر فناست
رنج ده تا رسد از گنج تو را یک دانه
این نه میخانه که شایستهٔ خامان باشد
تو که خودخواهی میا بر در این درگانه
خرقه و سبحه و دستار بینداز و ببوس
پای پیر و کف ساقی و لب پیمانه
صافیناسناوی ئەدەبی اقوال تو اسرار کتاب عشقی است
دست ناید مگر از مطبعهٔ جانانه