دل ما عالم لاهوت بود کاشانه

Li pirtûka:
Diwan-e Safi
Berhema:
Safî Hîranî (1873-1942)
 1 Xulek  438 Dîtin
دل ما عالم لاهوت بود کاشانه
چو نهانخانهٔ گنجی است همین ویرانه
نبود طاقت تحریر و بیان و تقریر
هر که افتاد به حالات من دیوانه
مرد شو ترک سر و مال و همه هستی کن
ورنه زین در نشود محرم هر بیگانه
بیم جانت همه بهر امل دیر فناست
رنج ده تا رسد از گنج تو را یک دانه
این نه میخانه که شایستهٔ خامان باشد
تو که خودخواهی میا بر در این درگانه
خرقه و سبحه و دستار بینداز و ببوس
پای پیر و کف ساقی و لب پیمانه
صافیNasnava edebî اقوال تو اسرار کتاب عشقی است
دست ناید مگر از مطبعهٔ جانانه