جام می تو بر کف نه ساقی رو به شیدا کن

لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
 1 خولەک  213 بینین
جام می تو بر کف نه ساقی رو به شیدا کن
آتش از هوای خود باز درد دلم جا کن
هر کسی ز عشق تو لحظه‌ای بود فارغ
کشتنش روا باشد، سر بریده یغما کن
سر نهادهٔ راهم تا برو نهی پای
بندهٔ هواخواهم یک نظر سوی ما کن
دل به کوی تو جانا، گشته است دیوانه
از دو تار گیسویت قیدی در سر و پا کن
چون ز دوری یارت دل نباشدش آرام
بهر وصل دلدارت صافیناسناوی ئەدەبی رو به بغدا کن