از تیر غمش شد هدف این سینهٔ مجروح
لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
1 خولەک
497 بینین
از تیر غمش شد هدف این سینهٔ مجروح
تا چند بقا باد همین قالب بی روح؟
منزلگه دل خود همه دم جای غم اوست
شایستهٔ مهمان چو بود درگه مفتوح
ای دل تو به امید وفا پا منه در عشق
جهل است نشستن بر سر کشتی بی نوح
از جور و جفا گر بکنم ترک درش باز
رویش چو ببینم شکنم توبهٔ ناصوح
شادیست تو را صافیناسناوی ئەدەبی بدین عهد شکستن
مذموم نئی در نظر شاهد ممدوح