بهر خدا نگار من، روی ز عاشقان متاب

لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
 1 خولەک  353 بینین
بهر خدا نگار من، روی ز عاشقان متاب
خواهش جملگی ز تو، روی خوشست تا خطاب
جمله رقیب ناخلف، بسته به پیش یار صف
شب پره‌اند هر طرف دور زده به آفتاب
ساقی به باده مایلم، مقصد ازوست حاصلم
کرده ز بهر زایلم ناصح وعظ با کتاب
خادم پیر گشته‌ام دست ز جاه شسته‌ام
از دو جهان رسته‌ام کار نه آیم با صواب
دلبر نازپرورم هر چه تو آری بر سرم
جمله رواست سرورم، از تو نوازش یا عتاب
بر تو نه زندگی رواست، نقد جهان بی بهاست
خاک درت مکان ماست، گر به سگم کنی حساب
صافیناسناوی ئەدەبی که سید دام توست، وحشی ز خلق رام توست
دیده به صبح شام توست، منتظر است زیر باب