بازم هوس بادهپرستی دهد آن لب
لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
1 خولەک
520 بینین
بازم هوس بادهپرستی دهد آن لب
گویا که مبارک شودم فال ز کوکب
جز میل میم در دل شوریده نباشد
صد بار اگر شیعهٔ زاهد کندم سب
دی محتسبی منع میم کرد بگفتم
المنع من البر لماذا؟ فتأدبعەرەبی
هر روز کنم عهد و ننوشم می ولیکن
با بادهپرستان شکنم توبه به هر شب
ما رند و نظربازم و دلدادهٔ ساقی
خود کار نداریم به هیچ آیین و مذهب
نه ترس من از دوزخ و نه خواهش جنت
سرگشتهٔ یاریم به او داشته مطلب
صافیناسناوی ئەدەبی تو بما یار و الم نشرح صدركعەرەبی
برگرد ز اغیار: الی ربك فارغبعەرەبی