اگر دانستمی یاران مراق این جدائی را

لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
 1 خولەک  374 بینین
اگر دانستمی یاران مراق این جدائی را
به خاطر ره نمی‌دادم هوای آشنائی را
همین زهد و ریا سودی ندارد کردنم از چیست؟
چرا در دست خود گیریم نقد بی بهائی را؟
ز درد غنچهٔ رویش مرا یاران علاج این است
چو بلبل شیون و چون گل کنم جامه قبائی را
مکان شاه خوبان ای رقیب شایان دونان نیست
روا نبود نشیند بوم در جای همائی را
چو بلبل زاریت صافیناسناوی ئەدەبی ز جور یار خود از چیست؟
بکش گر وصل او خواهی جفای بی وفائی را