گفتم ای خورشید تابان نونهال دل حنیف

از کتاب:
دیوانی عاسی
اثر:
ملا مصطفی عاصی (1885-1975)
 1 دقیقه  411 مشاهده
گفتم ای خورشید تابان نونهال دل حنیف
نیست در نوع بشر را همچو روی تو لطیف
بر همە عالم چراغی گر بدلها بنگری
از غبار کید دشمن می کنی دل ها نظیف
چون بمیدان عداوت آمدی یا نفس ما
بی توی زان عرصە جانا بی مثال و بی حریف
گر دل دیجور آید پیش تو ای خسروا
با همان شیرین و خوبی می کنی ظلمت عنیف
کس ندارم همچو عاصیتخلص ظلمت از دل ای شها
رو بدرگاە تو آورد با صف کویت لفیف