در ذکر حکام جزیره

که آن منشعب است بر سه شعبه
لە کتێبی:
شرفنامه
بەرهەمی:
شەرەف خان بەدلیسی (1543-1603)
 6 خولەک  758 بینین

از عبارت دلگشای ثقات و مسودات نورافزای رواة به صحت رسید و به تحقیق انجامید که سلسلۀ نسب حکام جزیره از خلفای بنی‌امیه به خالد بن ولید می‌رسد و اول کسی که از اجداد ایشان به حکومت جزیره مبادرت نموده، سلیمان بن خالد نام داشته و مدتی روش و آداب ایشان به سلوک طایفۀ شومیۀ یزیدیه بوده، آخر توفیق الهی رهین حال ایشان گشته، از آن بدعت رجعت کرده‌اند و طریق شعار اسلام پیش گرفته داخل طبقۀ عالیۀ اهل سنت و جماعت گشته‌اند.

مساجد و مدارس بنا کرده قرایای خوب و مزرع‌های مرغوب بر آن وقف نموده‌اند و عشیرت بختی در مابین کردستان به سمت دلاوری و شجاعت موصوف و به صفت سپاهگری و سواری معروف‌اند و همیشه اسلحۀ جنگ و آلات و ادوات نبرد و اسبان تازی، علی الخصوص شمشیر مصری و تیغ دمشقی را به قیمت اعلی می‌خرند و در میانۀ خود اعتبار کلی می‌کنند و در روز جنگ و مصاف به اتفاق در برابر دشمن ایستاده، پای ثبات و وقار می‌دارند، ازین جهت در میانۀ کردستان از امثال و اقران ممتازند.

و شهر جزیره از بناهاء قدیم است در سال هفدهم از هجرت در زمان خلافت عمر «رضی الله عنه» به سعی ابوموسی الاشعری و سعد عیاض بن عثمان (؟) به صلح فتح شده، جزیه قبول نمودند مگر از توابع جزیرۀ عرب بنی‌تغلب که احشامات بودند، جزیه قبول نکرده فرار نموده به جانب ملک روم رفتند و پیغام فرستادند که اگر به طریق صدقه باشد قبول داریم.

چون به عرض عمر «رضی الله عنه» رسید، فرمودند که صدقه هم از جزیه است، قبول نموده عودت کردند و قلعۀ جزیره از بناهای عمر عبدالعزیز است که هشتم خلفاء بنی‌امیه بوده که او را در عدل و داد و انصاف ثانی عمر خطّاب «رضی الله عنه» می‌گیرند. قریب صد سال که در زمان خلفاء بنی‌امیه لعن و طعن حضرت علی «کرم الله وجهه» و امامین همامین امیری المومنین؛ الحسن و الحسین «رضی الله عنهما» بر منابر و مساجد می‌کرده‌اند، او برطرف نموده و مردم عالم را از آن وبال و نکال رهانید.

قلعه و بلدۀ جزیره در ساحل رودخانۀ شط‌العرب واقع شده؛ چنانچه در هنگام طغیان آب شط دو حصه گشته، قلعه و شهر را در میانه گرفته می‌رود و سدی عظیم از سنگ و آهک در بالای قلعه بسته‌اند که آب ضرری به عمارت و ابنیۀ آنجا نمی‌رساند و همیشه تردد مردم به حسر است، بدین واسطه موسوم به جزیرۀ عمریه گشته و جزیره را قلاع خوب و نواحی مرغوب است؛ از آن جمله چهارده قلعه و ناحیه درین نسخه یاد کرده می‌شود که باعث کلال و ملال ارباب فضل و افضال نشود.

الف. ناحیۀ کورکیل است که جبل جودی ... که سفینۀ حضرت نوح «علی نبینا و علیه السلام» می‌گویند که بر آن جبل قرار گرفته و عشیرت آن ناحیه منحصر به هفت قبیله است. چهار قبیله حسینی‌اند:

1. شهریوری

2. شهریلی

3. کورکیل

4. استوری

و سه قبیلۀ دیگر یزیدی‌اند:

1. نیویدکاون

2. شورش

3. و هیودل

ب. قلعه و ناحیۀ برکه است که به نام عشیرت اشتهار یافته، قلعه و ناحیۀ مذکور مخصوص بدان عشیرت است.

پ. ناحیه و قلعۀ اروخ است که در تصرف قبیلۀ اروخ است و از قلاع استوار و معتبر کردستان است.

ت. ناحیه و قلعۀ پروز است که مخصوص به قبیله پروز است و ایشان سه فرقه‌اند:

1. جاستولان

2. بزم

3. کرافان

ث. قلعه و ناحیۀ بادان است که به عشیرت کارسی تعلق دارد.

ج. ناحیۀ طنزی است که قلعۀ او را کلهوک می‌خوانند و او نیز در تصرف عشیرت کاریسی است.

چ. قلعه و ناحیۀ فنیک است و منحصر به چهار قبیله است که تعداد قبایل او در احوال امراء فنیک می‌آید.

ح. ناحیۀ طور است.

خ. ناحیۀ هیتم است که اکثر رعایا و سکنۀ آن ارامنه و نصاری‌اند. حاصل و محصول حاکمان جزیره از آن ناحیه پیدا می‌شود و قبیلۀ جلکی در آن ناحیه است.

د. ناحیه و قلعۀ شاخ است که در ولایت جزیره، انار خوب در آنجا می‌شود و رعایا آنجا نیز ارامنه و نصرانی‌اند و قبیلۀ شیلدی در آنجا ساکن‌اند.

ذ. قلعۀ نش اتل است.

ر. قلعۀ ارمشاط است که قبیلۀ براسبی متصرف‌اند که عمدۀ عشیرت بختی به کثرت اعوان و انصار می‌شمارند.

ز. قلعۀ کیور است که آن را قمیز، نیز می‌نامند و در تصرف قبیلۀ کارسی و قرشی است.

ژ. قلعۀ دیرده است از نواحی طنزی که بعضی رعایا و سکنۀ آنجا اعرابند؛ چون طهیری و صغان و بنی‌عباده و اکثر ارامنۀ آنجا به تازی تکلم می‌کنند و عشیرت و الوسات ایشان برین موجب است:

1. دنبلی و 2. نوکی و 3. محمودی و 4. شیخ بزنی و 5. ماسکی و 6. رشکی و 7. مخ نهران و 8. پیکان و 9. بلان و 10. بلاستوران و 11. شیرویان و 12. دو توران.

و قول اصح آنست که عشیرت دنبلی و محمودی در اصل از ولایت جزیره رفته‌اند و ذکر ایشان را در صحیفۀ سیّم به قراری که فهرست داده، به تفصیل رقم خواهد نمود. «بعون الله الملک المعبود».

اکنون شروع در شرح حالات حاکمان جزیره می‌نماید به توفیق واهب الخیر و الجود:

در ذکر سلیمان بن خالد قبل ازین مذکور شد که اول کسی که از اجداد حاکمان جزیره به حکومت آنجا مبادرت نموده، سلیمان بن خالد بوده و چون مدتی در آن دیار به کامرانی و فرمان‌روایی گذرانیده، از جزیرۀ فنا روی به شهر بقا آورده و سه پسر نیکو سیر به یادگار گذاشته؛ میر حاجی بدر و میر عبدالعزیز و میر ابدال. اما ارشد اولاد به حسب قابلیت و استعداد، میر عبدالعزیز بود و گوی تفوق و رجحان از سایر برادران در میدان عدالت به چوگان سخاوت می‌ربود. روز به روز آثار دولت و علامت شهامت از ناصیۀ احوالش پیدا و ساعت به ساعت شعشعۀ نور و اقبال از جبهۀ آمالش هویدا.

بالای سرش ز هوشمندی
می‌تافت ستارۀ بلندی

بنابرین میر عبدالعزیز بعد از وفات پدر به حکومت جزیره قیام نموده، ناحیۀ کورکیل به برادرش میر حاجی بدر و ناحیۀ فنیک به برادر دگرش میر ابدال مقرر شد و برادران، به اتفاق در حفظ و حراست و ضبط و صیانت ولایت شرایط مملکت‌داری و قانون عدالت گستری به‌جا آوردند و با یکدیگر موافقت و متابعت کردند.