شانه تا عنبر زلف تو به رخسار کشد
لە کتێبی:
اشعار فارسی سالم
بەرهەمی:
سالم (1800-1866)
1 خولەک
793 بینین
شانه تا عنبر زلف تو به رخسار کشد
بر سر مهر درخشنده شب تار کشد
در ره روم رخت دوختهام چشم به چین
تا نسیم سحری نافهی تاتار کشد
عنبرافشان شده سنبل به سر صفحهی گل
به خطا شانه زچین طبلهی عطار کشد
نیست ممکن که بران زلف کشد دست خیال
به چه جرات ز سر گنج چنین مار کشد؟!
زاغ بیدرد به راحت گذرد روز و شبش
رنج سرمای چمن بلبل بیدار کشد
طعنهی کس نکند سرد ز تو این دل گرم
بلبل از بهر گلی زحمت صد خار کشد
دستم از تو نکشد کشمکش جور رقیب
جان سالمناسناوی ئەدەبی به نگه نرگس بیمار کشد