من توبه ز هر چه شیخ گوید پس ازین

لە کتێبی:
دیوان وفایی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
وەفایی (1844-1902)
 1 خولەک  374 بینین
من توبه ز هر چه شیخ گوید پس ازین
صد بار اگر نماز و گر روزه بود
دورم مفکن ز دلستان بهر خدا
از بحر مگو که آب در کوزه بود
گر جان بدهم ز روی دلبر نظری
این بس که مرا ز دور دریوزه بود
ترسا بچه انجیل به من درس دهد
سودای زیارت که به جلغوزه بود
تنها نه «وفاییناسناوی ئەدەبی» به پری دلداده است
کز هر طرفش هزار دل سوزه بود
در مذهب خود قلندران می‌گویند
صد پای بس است اگر یکی موزه بود