خطا گفتم که زلفت مشک چین است

لە کتێبی:
دیوان وفایی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
وەفایی (1844-1902)
 1 خولەک  616 بینین
خطا گفتم که زلفت مشک چین است
سواد چشم مستت حور عین است
تو دل خواهی، من از جان دست دارم
که در مهر و وفا رسم این چنین است
جفا خواهی، وفا خواهی بفرما
که کار نازنینان نازنین است
چه گویم وصفت از شیرین دهانی
که سر روح با روح آفرین است
تو فرمودی قدم سرو روان است
مرا زین راستی علم اليقينعەرەبی است
خطای ما اگر حدی ندارد
عطای حق تعالی بیش ازین است
مترس از ترک خدمت‌ها «وفاییناسناوی ئەدەبی»
که خواجه «رحمة للعالمينعەرەبی» است