الا ای دهر دون پرور تو دادی خانه بر بادم

لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
 1 خولەک  339 بینین
الا ای دهر دون پرور تو دادی خانه بر بادم
که پروردی مرا با شیر غم وقتی که من زادم
چو کردم دوستی با تو عداوت بر من افزودی
از آن وقتی به همراهی تو از پا در افتادم
ز پیوندیت خیلی سر به سنگ افتاده‌ام زین پس
ز تو ای بی وفا عمری نباید کرد ناشادم
ازین طول امل سوء عمل بدمهری دوران
توکل بر کسی دارم که از نو کرد ایجادم
در کاشانهٔ سلطان عشق است جای هر مقصد
هم او شاید که دارد خانهٔ ویرانه آبادم
بجز غوثم چو نبود یاوری دیگر مرا شاید
به عالم بانگ بردارم سگ سلطان بغدادم
مسمی چون شدی صافیناسناوی ئەدەبی به اسم مصطفی شاید
صدا از حشر برداری که من از عبد آزادم