کس بهره ندیده است به این سایهٔ واعظ
لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
1 خولەک
395 بینین
کس بهره ندیده است به این سایهٔ واعظ
جز نقد هوا نیست در آن مایهٔ واعظ
خود جاه ندارد بجز از جبّه و دستار
دانیم که هیچ است همان پایهٔ واعظ
سر رشتهٔ تزویر چو دیدند به وعظش
کشتند رقیبان همه همسایهٔ واعظ
این خوی بدی داشت که او زاد ز مادر
شیر از چه به او داده مگر دایهٔ واعظ؟
صافیناسناوی ئەدەبی چو بجز رندی ندانسته دیگر وعظ
اصلا ندهد گوش به هیچ آیهٔ واعظ