این آتش عشقت به دلم هست نه هر کس
لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
1 خولەک
504 بینین
این آتش عشقت به دلم هست نه هر کس
دانم که همی سوزدم ای شاهد نورس
گر چه نفسم دود دل سوخته باشد
چون نار غم توست مرا در دو جهان بس
این حال تو را کی شود ای زاهد خودبین
شایستهٔ این آتش جانانه نه هر خس
خود در بر تو جامهٔ رندان چه سود است؟
کی زیب به اعمی دهد این جامهٔ اطلس
صافیناسناوی ئەدەبی تو بنه سر به در میکدهٔ دوست
روزی بود او جامی دهد بر توی بیکس