از حیات دهنت خشک لبانم ای دوست

لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
 1 خولەک  377 بینین
از حیات دهنت خشک لبانم ای دوست
به نثار قدمت اشک فشانم ای دوست
پیش بالای تو گر مرده شوم عیب مدار
که فدای تو بود روح روانم ای دوست
به هوای سر کویت همه دم مفتونم
آه اگر فدیهٔ خودت ساختی جانم ای دوست
ای خوش آن روز که در راه وفایت مردن
نو حیاتی طلبم در پی آنم ای دوست
پند واعظ چه دهم گوش به ترکت هیهات
سایهٔ بندگیت شاه جهانم ای دوست
ریزم از آرزوت خون ز دیده چندان
نو بهارست ازین روی خزانم ای دوست
گرچه صافیناسناوی ئەدەبی هدف تیر ملامت باشد
از هوای تو، ولی سود در آنم ای دوست