هیچ است میان و دهن دلبر ما هیچ
Li pirtûka:
Aš’ār-e Farsî-ye Maḧwî
Berhema:
Meḧwî (1836-1906)
1 Xulek
1221 Dîtin
هیچ است میان و دهن دلبر ما هیچ
برپا شده آشوب دو عالم ز دو تا هیچ
با خویش چو مردیم همین درد تو بردیم
هیچیم چو رفتیم ز ما مانده بجا هیچ
بر مردهدلان رحمت حق گفته بود ظلم
در نزد بزرگان نبری نام خدا هیچ
گفتا تو کی هستی ز کجا تا به کجایی
گفتم که منم هیچ ز هیچ آمده تا هیچ
دنیا همه هیچ است ولی هیچتر از وی
ماییم که در باختهایم این همه با هیچ
یارب تو نخواهی چه زدست عدم آید
ناید به جز از شیمهی تقصیر ز ما هیچ
بگشا دهنت گفت که محویNasnava edebî تو به هوشآ
تکلیف محالست تو گویی بگشا هیچ