نه در حد زبان و من نه در افکار می بینم
از کتاب:
دیوانی عاسی
اثر:
ملا مصطفی عاصی (1885-1975)
1 دقیقه
603 مشاهده
نە در حد زبان و من نە در افکار می بینم
همە اوصاف و اخلاقش نە در اقرار می بینم
چە گویم بیشتر زانکە چونامش شد علاالدین
از آن روزی کە سلطان ترا عطار می بینم
ز باغ نقشبندیها گل بی خار می بودی
کە بی گل رخت جانا نە از گلزار می بینم
زآبی چشمە رحمت تنت سیراب و پر بر شد
بهر کس سایە افکندی دلش بیدار می بینم
چە باک از منکری بدگو اگر صدبار بد گوید
کە من با فخر عالم چند کسی انکار می بینم
بە درگاهت کمر بستم تهی دست از همە چیزم
بە یک رمزی چو اکسیرت گدا سردار می بینم
بە کوی لطف ایستادم ترحم وقت امداد است
ز دیری غربتم شاها خودم غمبار می بینم
درین سهوم بکن عفوم منم عاصیتخلص از این سودا
دل و دینم بشد یغما ترا من یار می بینم