هر دم به گوشم آید از سوز دل صدایی

از کتاب:
دیوان مولانا خالد
اثر:
مولانا خالد (1779-1828)
 1 دقیقه  336 مشاهده
هر دم به گوشم آید از سوز دل صدایی
گویا ز دردمندان خالی نمانده جایی
بر حال خویش گریم از جور زلف شوخی
بینم به دست صیاد هر مرغ بسته پایی
گلزار حسن جانان هرگز خزان نبیند
آری که می نباشد فردوس را فنایی
بر دیده آنچه آید در انتظار رویت
چشم جهان ندیده زین گونه ماجرایی
خالدتخلص ز در اشکش دامن پر است دائم
سازد مگر نثارش در پای مه لقائی