خسروی دارم که کرده درگه مهمیز او
از کتاب:
دیوان مولانا خالد
اثر:
مولانا خالد (1779-1828)
1 دقیقه
548 مشاهده
خسروی دارم که کرده درگه مهمیز او
لشگر جانها لگد کوب سم شبدیز او
چون نهد بر هم لب نازک، توان دیدن چو در
عقد دندانها عیان از لعل قند آمیز او
گر کشد بر برگ گل مانی ز مشک تر رقم
کی کشد تصویر روی و خط عنبر بیز او
در پس آئینه بتوان دید رویش را ز بس
رخنه ها افتد در او از غمزه خونریز او
آنچه خار قاقمش با برگ نسرین می کند
دل نخواهد دید هرگز از خدنگ تیز او
گر زدی خالدتخلص به شیرین عکس روی خسروم
تنگ شکر میشدی بی شک دل پرویز او