چون کنی از لعل لب میل شکر ریختن

از کتاب:
دیوان مولانا خالد
اثر:
مولانا خالد (1779-1828)
 1 دقیقه  470 مشاهده
چون کنی از لعل لب میل شکر ریختن
هر طرف ارزان شود جان به لب آویختن
خنده زنان هر زمان می نگری بر فلک
عقد ثریا شود مایل بگسیختن
مه همه تن رو شده چون نگرد بر رخت
نیست ورا چاره ای غیر ز بگریختن
از مژه ات ای صنم گشته مشبک تنم
نادره پرویز نیست بهر شکر بیختن
دیده مستت فکند شور به دور قمر
بر سر کویت ز بس خون جگر ریختن
پاسخ تلخت به لب وه که چه شیرین بود
لذت شکر گرفت زهر ز آمیختن
شکوه مکن خالدتخلص از نرگس فتان او
عادت مستان بود فتنه برانگیختن