جان به اسقبال جانان می رود

از کتاب:
دیوان مولانا خالد
اثر:
مولانا خالد (1779-1828)
 1 دقیقه  749 مشاهده
جان به اسقبال جانان می رود
تشنه سوی آب حیوان می رود
بلبل شیدا شد آزاد از قفس
سوی گلگشت گلستان می رود
زین عجایب تر چه باشد در جهان
مهر را شب پره مهمان می رود
تا ز کف دامان یارم شد برون
خونم از مژگان به دامان می رود
در فراقش صبر کردن چون توان؟
جسم اگر باز ایستد جان می رود
کرد خالدتخلص دامن از لعلت یمن
سوی سامان بدخشان می رود