هرگز ترحمی به من مبتلات نیست

از کتاب:
دیوان مولانا خالد
اثر:
مولانا خالد (1779-1828)
 1 دقیقه  723 مشاهده
هرگز ترحمی به من مبتلات نیست
معلوم شد مرا که تو خوف خدات نیست
مرا در قمار عشق تو جان باختیم لیک
با آن دورخ تو شاهی و پروای مات نیست
بهر بلای جان سخنی جستم از لبت
خرسند کن بلات مرا گر بلات نیست
گفتم مگر حیات بود لعل جانفزات
گفتا کلام بیهده کم گو حیات نیست
گر بینم از وفات به بالین پس از وفات
مقصودم از خدای به غیر از وفات نیست
خالدتخلص ز کلکت این غزل دلگشا که ریخت
جز در خور بلاغت پیر هرات نیست