لەسەر ئیملای فارسی

لە کتێبی:
دیوانی زێوەر
بەرهەمی:
زێوەر (1875-1948)
 2 خولەک  777 بینین
یا رب بنای عیش جهان بی قرار باد
غم در درون اهل زمان استوار باد
آل علیکەس چو باز گریبان دریده شد
چشمان اهل دهر همه اشکبار باد
شیخی که چون همای درین ملک سایه داشت
در کشتنش زمین و زمان سوگوار باد
شیخی که جانشین دو قطب عراق بود
ناحق شهید گشت فلک بی مدار باد
هرکس مسبب است درین کار زشت و بد
محروم از عواطف پروردگار باد
خواهم ز بارگاه خداوند کبریا
گر یک دعا کنیم اجابت هزارباد
اشعار جانگداز چه سود است خواندنش
بازماندگان حضرت او پایدار باد
محمود نوجوانش به اقبال بر خورد
دایم خزان آرزوش نوبهار باد
دنبال توسنش همه دم سایه‌ی مراد
اندر حمایت نظر چار یار باد
دل آب گشت، آب به خون، خون چو آتش است
آتش چو دود، در نظر روزگار باد
فریاد از جفای ستمکار این زمان
خواهم که دشمن علوی خاکسار باد
هم چون زمان پرده‌ی عصمت به ماتم‌اند
زنهار مدعی همه در زار زار باد
باب و پسر شهید سنان دگر شدند
ملعون باد قاتل و باغش به نار باد
تأریخ جوهری تو ز «زیورناسناوی ئەدەبی» شنو چه گفت
ب سد ابر دیده‌ی خورشید تار باد، ١٣٢٦ هـحسێبی ئەبجەد: ئەم نیوه شیعره حەرفه نوختەدارەکانی بەئەبجەد دەکاته ١٣٢٦