گل اگر یکدم به کام بلبل شیدا شود

در هجو حاجی مصطفی
لە کتێبی:
اشعار فارسی شیخ رضا
بەرهەمی:
شێخ ڕەزای تاڵەبانی (1831-1910)
 1 خولەک  1261 بینین
گل اگر یکدم به کام بلبل شیدا شود
کام دل نگرفته خاری در میان پیدا شود
مستحقّی را معاشی داد خواهد پادشاه
حاجی می‌کوشد که او را مانع اجرا شود
در میان مالک و رضوان صباح روز حشر
از خصوص ریش حاجی مصطفی غوغا شود
بانگ بر رضوان زند مالک که ای رضوان مهل
این یهودی ریش سوی جنة المأوی شود
گویدش رضوان نه آخر پیرمرد حاجی است
کی خدا فرموده حاجی را جهنم جا شود
مالکش گوید فراوان از یهودان حاجی اند
سالک بیت المقدس حاجی آنها شود
چون سخن اینجا رسد رضوان بماند بی دلیل
ریش بر دعوای مالک حجت عظمی شود
پس به رغم انف رضوان در جحیمش افکنند
در میان دوست و دشمن عبرت و رسوا شود
حاجی بابا چاره‌ی این ریش را امروز کن
ورنه فردا فتنەها زان ریش تو بر پا شود
برکنش از بیخ و بن نی صد رهش گر برکنی
هفته‌ای نگذشته این تخم بلا بالا شود
چون ترا خواهد به دوزخ برد این ناپاک ریش
وقف کن تا خلق را جاروب استنجا شود
هاجی همچون رضاناسناوی ئەدەبی و حاجی همچون شما
قرنها باید که تا از لطف حق پیدا شود