به میخانه شبی رفتم نظر کردم بسی بر در

لە کتێبی:
دیوانی عاسی
بەرهەمی:
مەلا مستەفای عاسی (1885-1975)
 1 خولەک  983 بینین
بە میخانە شبی رفتم نظر کردم بسی بر در
کم از مقصورە می دیدم جمال ساقی دلبر
کە او را داشت بر دستش بخواستم سانگینی زو
بگفتا بط همی خواهی برو مستانە و بنگر
مرقع پوش زانجا و مدار از شنعیت باکی
غلام ساقیان بینی هزاران خسر و قیصر
مناخ جان خود گردان در میخانە را عاشق
بشنبە روی ساق بین همانا التهاب از سر
بغیر از دیگران زاندر ندارند عار از مستی
تجند گر باد میخانە برو عاصیناسناوی ئەدەبی ببین گوهر