آن شهنشاه طریقت آفتاب روشن است

لە کتێبی:
دیوانی عاسی
بەرهەمی:
مەلا مستەفای عاسی (1885-1975)
 1 خولەک  464 بینین
آن شهنشاە طریقت آفتاب روشن است
وان هواخواە حقیقت عشق او در هر تن است
عالمی را تن ببینم روحشان آن یار ما
آنکە از درگاە لطفش صد گدایان بهمن است
در کمند عشق فیضش شیر را روباە کرد
بهر مقصود وصالش اولیا را در زن است
آن شهنشاهی کە از باغات عثمان آرمید
تکیە گاە سلطنت را چون بیارە مسکن است
ریزە خوای خوان جودش اهل علمند آن شهی
خوش چیند اهل معنی بس کە فیضش خرمن است
در زمین هر کس کە باشد درکی معنی در دلش
جملە از اوصاف ذاتش بی تماشا دم زن است
عاصیناسناوی ئەدەبیا از دیری عشقش لاف عبدی می زنی
ای سفیە بی بصارت خاک پایش چون من است