حالم به شیدایی فتاد، عشق است هر چه باد باد

لە کتێبی:
دیوان صافی (اشعار فارسی)
بەرهەمی:
سافی هیرانی (1873-1942)
 1 خولەک  329 بینین
حالم به شیدایی فتاد، عشق است هر چه باد باد
کارم به رسوایی فتاد، عشق است هر چه باد باد
شیدای ساقی بوده‌ام خرقه به می آلوده‌ام
از زهد را آسوده‌ام، عشق است هر چه باد باد
بهر دل دیوانه‌ام پیوسته در میخانه‌ام
با ساقی و پیمانه‌ام، عشق است هر چه باد باد
عشق ویم دیوانه کرد، شور میم مستانه کرد
همراز ما پیمانه کرد، عشق است هر چه باد باد
دل خانهٔ خمار شد، هم مست و هم هشیار شد
با کفر و ایمان یار شد، عشق است هر چه باد باد
گاهی مکان تائب است، گاهی چو دیر راهب است
با نور و ظلمت راغب است، عشق است هر چه باد باد
ای خواجه عیّاری مکن، وز زهد زنّاری مکن
کفر من انکاری مکن، عشق است هر چه باد باد
زهدت خفای شرکت است، کفرم صفای رحمت است
نور ضیای وحدت است، عشق است هر چه باد باد
صافیناسناوی ئەدەبی نخواهد تاج کی، جز درد نوش جام می
مطرب بگو با چنگ و نی عشق است هر چه باد باد