بدیدم طاق ابرویت دلم شد مبتلای تو

لە کتێبی:
دیوانی حاجی قادری کۆیی
بەرهەمی:
حاجی قادری کۆیی (1816-1897)
 1 خولەک  312 بینین
بدیدم طاق ابرویت دلم شد مبتلای تو
به شوخی برده‌ای دل را تو دانی و خدای تو
بسی خوبان بدیدم - - -دەقی نائاشکرا نگشتم نایل ایشان
نمی‌دانم چه سر است این که من مردم برای تو
ترا مطلب اگر این است من در حیر میرم
مرا صد جان اگر باشد همه سازم فدای تو
اگر خوبان عالم را سراسر جمع گردانی
دل مسکین «حاجیناسناوی ئەدەبی» را ندارد جز هوای تو