آه چندانم به دل بار غم است از روزگار
Li pirtûka:
Dîwanî Zarî
Berhema:
Zarî (1905-1982)
1 Xulek
536 Dîtin
آه چندانم به دل بار غم است از روزگار
انگبینم در دهن زهرست و گل در دیده خار
دهر کج رفتار افکارم چنان آشفته کرد
بیخبر از تیر و مهر و اسفند و خرداد و بهار
روزگار عمر ما «زاریNasnava edebî» سراسر تیره شب
گشت تا روز جزا صبحش نگردد آشکار