ای ریز خور خوان نوالت مه و ماهی
مناجات از درگاه قاضی الحاجات
Li pirtûka:
Aš’ār-e Farsî-ye Şeyx Reza
Berhema:
Şêx Řezay Taɫebanî (1831-1910)
1 Xulek
1510 Dîtin
ای ریز خور خوان نوالت مه و ماهی
جودت چو وجودت ابد و نامتناهی
بر نامهی اعمال سیاهم قلم عفو
برکش و بدل کن بە سفیدیم سیاهی
بودم من اگر بندەای از خواجه گریزان
باز آمدم ای بندگیت عزّت شاهی
بر عفو و عقوبت نبود سود و زیانت
این هر دو به پیش تو مساویست الهی
بیرون شدن از ساحت ملک تو محالست
من عبد توام، ملک توم، خواهی نخواهی
این دیدهی گریانم و این سینهی سوزان
بر صدق سخن میدهدم هر دو گواهی
صد بار امید است رضاNasnava edebî را به تو هر چند
سر تا قدمش غرق گناه است و مناهی