میخواره نیم من که مرا باده بیارید
خادم سجاده
Li pirtûka:
Aš’ār-e Farsî-ye Şeyx Reza
Berhema:
Şêx Řezay Taɫebanî (1831-1910)
1 Xulek
2081 Dîtin
میخواره نیم من که مرا باده بیارید
من ساده پرستم، پسری ساده بیارید
چندان خوشم از بچهی کون داده نیاید
گر هست یکی بچهی ناگاده بیارید
نی نی غلطم بچهی ناگاده دراین شهر
پیدا نشود کودک کون داده بیارید
بایک کفل گرد قناعت نتوان کرد
کون را به تراموا و به عرّاده بیارید
زان مکتب حربیه که سرچشمهی کون است
چندین نفر چابک و بگزاده بیارید
آن صبر ندارم که ز پایش کنم ایزار
دامن به کمر برزده آماده بیارید
گر زانکه فرستاده فرستیده نیاورد
از بهر مجازات فرستاده بیارید
مقصود همین آتش شهوت بنشانم
گر پیر و جوان گر نر و گر ماده بیارید
از طالع نحسم اگر آن هم ندهد دست
یک پیر نود سالهی افتاده بیارید
گر پیر نود ساله میسّر نشود نیز
فرتوت شده «خادم سجاده» بیارید